طبق این نامه، انتخاب، منطقی رالف رانگنیک سرمربی هافنهایم بود که من هم با آن موافقم.در واقع زمانی که یکی از مجلهها در ماه دسامبر از من خواست که 3 نفر را برای فهرست احتمالی مرد سال در هر ورزشی پیشنهاد دهم، رانگنیک در میان نامهایی که ارسال کردم، بود. دلیل اصلی من برای انتخاب رانگنیک این نبود که تیم اول، هافنهایم در کمال شگفتی تعطیلات زمستانی را در صدر جدول بوندسلیگا آغاز کرد بلکه حتی اگر این تیم در رده دوم یا پنجم هم قرار میگرفت باز هم من او را انتخاب میکردم. آنچه من به دنبالش بودم مردی بود که به معنای واقعی و در تمام طول سال، مرد سال باشد نه فردی که فقط در مدت زمانی نسبتا کوتاه از این 12 ماه به دستاوردی بزرگ رسیده باشد.
قطعا میتوان گفت که ریبری هم در این دسته جای میگیرد. در تابستان او به خاطر عملکردش در فصل 2008-2007 بهترین فوتبالیست سال آلمان نامیده شد و به آن معنا بود که او در طول نیمه اول سال تقویمی گذشته هم عالی بوده. او سپس 12 هفته دیگر در انتهای سال 2008 هم پرقدرت بازی کرد. بیتردید نقش او در تغییر شرایط بایرن مونیخ بعد از شروع ضعیفی که در این فصل داشته اساسی بوده اما ناکامی در جام ملتهای اروپا که با مصدومیت او همزمان و پس از آن به غیبت طولانیاش منجر شد، روزهای زیادی از سال را شامل میشود.
در حالی که دستاوردهای رانگنیک دقیقا کل سال را تحت پوشش قرار میدهد. در 16 دسامبر 2007 هافنهایم خارج از خانه شکست سنگینی مقابل گروتر فورت متحمل شد و سال را در رتبه هشتم جدول بوندسلیگا 2 به پایان رساند. یعنی با 8 امتیاز (و 12 گل) فاصله از منطقه صعود به بوندسلیگا. اما با شروع فوتبال در سال 2008 تیم رانگنیک عملا شکستناپذیر بود.
کارنامه هافنهایم در بازیهای لیگ 2008 شامل بازیهای بوندسلیگای یک و 2 عبارت است از: 43 بازی، 23 برد، 4 تساوی، 7 باخت، 78 گل زده و 36 گل خورده. یک آمار حیرتانگیز. با وجود توصیفاتی که از هافنهایم به عنوان جایی دنج و آرام میشود باید گفت که موفقیت تیم این شهر به هیچوجه در شرایط آسانی به دست نیامد.
وقتی همین حالا هافنهایم با وجود درخششی که در بوندسلیگا داشته مورد ناسزا قرار میگیرد و آنها را نوکیسه میخوانند. تصور کنید اوضاع در دسته پایینتر چقدر بدتر بوده است.
در اوگسبورگ، دیتمار هوپ رئیس باشگاه به طوری مورد اهانت بیرحمانه هواداران قرار گرفت که ناچار شد سکوها را ترک کرده و در جایگاه ویژه به دنبال سرپناهی برای خود باشد. کمی بعد هواداران کایزرسلاترن (تیم میهمان) حصارهای امنیتی مقابل سکوها را پاره کردند و تابلوهایی را که روی آن نوشته شده بود «مردم از هوپ متنفرند» را به اهتزاز درآوردند.
بنابراین، هافنهایم کار سادهای نداشت اما آن را ساده جلوه داد که همیشه سختترین کار است. و این مثل تمامی جنبههای دیگر پدیدهای به نام هافنهایم، بیتردید کار رانگنیک است.سلیم تبر هافبک هافنهایم که در ژانویه 2006 شش ماه قبل از آمدن رانگنیک به این تیم ملحق شد، میگوید: «وقتی رانگنیک آمد همه چیز عوض شد و ما از همان موقع به معنای واقعی موفق شدیم.»
جدایی از شالکه
آمدن رانگنیک برای فصل 2007-2006 ابتدا بسیاری را متعجب کرد چراکه صحبت از مربیای بود که تجربه حضور در لیگ قهرمانان با شالکه را داشت و حالا به تیمی ملحق شده بود که در دسته سوم فوتبال آلمان در رتبه چهارم قرار گرفته بود. رانگنیک در خصوص این تصمیم میگوید: «دلیل اصلی این انتخاب شرایط کاری آن بود. اگر بنیان هافنهایم هم مثل بسیاری از باشگاههای دیگر بود، حتی یک لحظه هم به این پیشنهاد فکر نمیکردم.» منظور رانگنیک از بنیان، ارتباط زیادی به شرایط مالی ندارد چراکه شالکه هم از شرایط مالی خوبی برخوردار بود. (در زمان مربیگری رانگنیک در شالکه، او کوین کورانی را در ازای 7 میلیون یورو خرید و فابین ارنست را هم از برمن به این تیم آورد).
منظور رانگنیک در واقع آزادی عمل او در این تیم بود و اینکه لازم نبود به هیچکس و اول از همه به هوپ پاسخگو باشد. با توجه به خاطرات این مربی از شالکه، دلیل پافشاری او روی این موضوع قابل درک است. رانگنیک با وجود کسب نتایج قابلقبول و برخورداری از حمایت هواداران و آندرئاس مولر مدیر تیم خیلی زود این تیم را به خاطر اختلافنظر و درگیری شدید با رودی آسوئر، مدیر بازرگانی قدرتمند باشگاه ترک کرد.
ظاهرا آسوئر از همان ابتدا علاقهای به رالف رانگنیک که او را در کنفرانس مطبوعاتی زمان معارفه رانگنیک در شالکه «رولف» خطاب کرده بود، نداشت. در واقع من هم میتوانم دلیل ناراحتی آسوئر را درک کنم چون خودم هم نمیتوانم بگویم که به رانگنیک به عنوان یک شخص چندان علاقه دارم.او گاهی اوقات من را به یاد اتو رهاگل با آن خشونت تصنعی و تکبرش میاندازد. این تکبر در مورد رهاگل به این خاطر است که فکر میکند بیشتر از تو دیده و یاد گرفته و این غرور رانگنیک به خصوص برای مردی با کلاس کاری آسوئر غیرقابل هضمتر است چرا که رانگنیک فکر میکند از تو باهوشتر است.
خودش میگوید این چهرهای است که در سال 1998 از زمانی که تاکتیکهای فوتبال مدرن را در یک برنامه پرطرفدار ورزشی تلویزیونی توضیح میداد، پیدا کرده. او در آن زمان تنها 40 سال داشت و هیچوقت تیمی در دسته برتر را مربیگری نکرده بود. بنابراین تعدادی از مربیان باتجربه نسبت به او ذهنیت بدی پیدا کردند. به خصوص که توضیحات رانگنیک در خصوص فوتبال فشرده و دفاع 4 نفره خطی (که در آن زمان در آلمان اصلا مرسوم نبوده)، این طور تلقی شد که بسیاری از همکاران او متدهای از دور خارجشدهای را آموزش میدهند.
اوضاع زمانی بدتر شد که معلوم شد بازیکنان او به خاطر این برنامه تلویزیونی او را استاد خطاب میکنند اما من فکر نمیکنم این موضوع ربطی به سال 1998 داشته باشد. به هرحال رانگنیک اینطور است و من خیلی اهمیتی نمیدهم. برخلاف آنچه شواهد میگویند من فکر نمیکنم در ورزش، محبوبیت موضوع مورد بحث باشد. همانطور که مصطلح است اگر راجع به کاری که میتوانی انجام دهی حرف بزنی، این لاف زدن نیست و رانگنیک هم دقیقا همین کار را کرد. او ثابت کرد که اگر او را به حال خود بگذارید، تیمی میسازد که به شکلی استثنایی خوب بازی میکند و موفق است.
اقامت در انگلیس
شاید به خاطر این باشد که رانگنیک یک معلم مدرسه آموزشدیده است و این حس عقل کل بودن ناشی از همین مسئله است. برحسب تصادف این میتواند دلیلی هم باشد برای اینکه او هرگز به طور حرفهای فوتبال بازی نکرده. رانگنیک زمانی که 22 ساله بود، تیم ذخیرههای اشتوتگارت را ترک و مطالعات ورزشی و زبان انگلیسی را دنبال کرد و حتی برای بهبود زبانش یک سال در شهر «وست ساسک» زندگی کرد.
وی دراینباره میگوید: «میدانستم که اگر بخواهم تحصیلاتم را کامل کنم و روزی بتوانم کتاب 800 صفحهای «اوقات سخت» (Hard times) چارلز دیکنز را بخوانم باید برای مدت طولانیتری در انگلیس زندگی کنم.» مطمئنا رودی آسوئر حتی یک سطر از این کتاب را هم نخوانده است. با این حال اشتباه نکنید، رانگنیک در هر صورت یک مرد فوتبالی است. او در طول مدت اقامتش در انگلیس برای ساوتویک در لیگ محلی بازی میکرد و در یادآوری خاطرات آن زمان میگوید: «در دومین بازیام که خارج از خانه مقابل چیچستر بود 3 تا از دندههایم شکست و ریهام سوراخ شد. 3 هفته در بیمارستان بودم و تا 4 ماه نتوانستم بازی کنم.» بنابراین حتی چنین مرد متکبری هم آسیبپذیر است به خصوص اگر از جانب کیکر مورد بیاعتنایی قرار گیرد.
منبع: اولی هسه، ESPN